" هيلاري کلينتون" در سخنراني خود در موسسه تحقيقاتي بروکينگز گفت: بايد مانع از حرکت ايران در مسير دستيابي به تسليحات هستهاي شويم.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از الجزيره؛ هيلاري کلينتون براي تشريح ديدگاههاي خود درباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در موسسه تحقيقاتي بروکينگز حاضر شده است. کلينتون در اين سخنراني تاکيد کرد هدف از توافق هستهاي جلوگيري از دستيابي ايران به تسليحات هستهاي است.
وي گفت:« سواالهاي زيادي درباره توافق هستهاي وين مطرح است از جمله اينکه چگونه ميتوانيم از دستيابي ايران به تسليحات هستهاي جلوگيري کنيم و اينکه چگونه مي توانيم از خودمان و متحدانمان درمقابل طيف وسيعي از تحريمها محافظت کنيم که از جانب ايران مطرح است. مخاطرات مطرح زياد است. هيچ راه حل کامل و رضايت بخشي براي اين مسئله وجود دارد. اين پرسشها و بويژه نکات مثبت توافق هسته اي که اخيراً با ايران حاصل شده سبب شده است افراد داراي حسن نيت دچار اختلاف شوند و سخنان سختي از جانب دو طرف مطرح شود. نظر من به صورت ذيل است. ما يا در مسير ديپلماسي پيش مي رويم و از اين فرصت استفاده مي کنيم تا مانع از حرکت ايران در مسير دستيابي به تسليحات هسته اي شويم يا اينکه ما در مسير خطرناک تر حرکت مي کنيم که به آينده اي با امنيت کمتر و خطر بيشتر منجر مي شود. به همين علت است که من از اين توافق حمايت ميکنم. من از اين توافق به صورت بخشي از راهبرد بزرگتر درباره ايران حمايت ميکنم.»
وي در ادامه اعلام کرد: حالا ديگر ترديد چنداني درباره نتيجه بررسي توافق هستهاي در کنگره آمريکا وجود ندارد. بنابراين حالا بايد به آينده نگاه کنيم و اينکه بعداً در مسير اجرايي شدن توافق هستهاي و بازداشتن ايران و اعمالش و تقويت متحدانمان چه وضعي پيش ميآيد. اگر من رئيس جمهور شوم اين اهداف را دنبال خواهم کرد. امروز مي خواهم از اين مسئله صحبت کنم که اگر رئيس جمهور شوم چگونه تلاش خواهم کرد به اين اهداف دست پيدا کنم. در ابتدا مي خواهم بگويم بدبينيهاي بسياري را درک ميکنم که افراد بسيار زيادي درباره ايران مدنظر دارند. خود من نيز، نگران تجاوزهاي ايران هستم و معتقدم لازم است با اين مسئله مقابله شود.
وي در توهيني آشکار به نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران گفت: رژيم ايران، رژيمي بيرحم و ظالم است که دستش به خون بسياري از آمريکاييها و مردمان ديگر و از جمله مردم خود ايران آغشته است. در راهپيماييهاي سياسي ايران با شور و هيجان شعار "مرگ بر آمريکا" سر داده ميشود. سران ايران از محوکردن اسرائيل از صفحه روزگار سخن ميگويند. مورد اخير آن روز گذشته بود. سران ايران، به تروريسم عليه اسرائيل دامن ميزنند. بيترديد، هيچ دليلي براي اعتماد به ايران وجود ندارد.»
کلينتون گفت:« شايد ديک چيني معاون رئيس جمهور سابق آمريکا اميدوار باشد که مردم آمريکا به راحتي فراموش کنند اما واقعيت اين است که وقتي باراک اوباما قدرت را در دست گرفت و بنده وزير امورخارجه آمريکا شدم، ايران با سرعت به سمت دستيابي به توانمندي هستهاي حرکت ميکرد. ايران در آن زمان دانش چرخه سوخت هستهاي را به دست آورده بود به معناي اينکه ايران دانشمندان و دانش فني لازم را براي توليد مواد هستهاي به منظور توليد مواد لازم براي ساخت تسليحات هسته اي در اختيار داشت. ايران هزاران سانتريفيوژ را توليد و نصب کرده بود، تاسيسات مخفياش را توسعه داده بود، برنامه قوي غنيسازي اورانيوم را بوجود آورده بود و از تعهدات بين المللي اش درقبال معاهده منع اشاعه هسته اي (ان پي تي) عدول کرده بود و پيامدهاي چندان زيادي را متحمل نشده بود. من وقتي سناتور ايالت نيويورک بودم بارها و بارها به تحريمهاي ايران رأي دادم اما اين تحريمها تأثيرچنداني نداشت. در آن زمان اکثر کشورهاي جهان هنوز هم با ايران روابط تجاري داشتند و لازم بود ما فشارهاي خود را افزايش بدهيم. به همين علت بود که رئيس جمهور اوباما و بنده، راهبردي دوسويه را دنبال کرديم که عبارت بود از فشار و تعامل. ما به صراحت اعلام کرديم که در ديپلماسي باز است البته اگر به نگرانيهاي جامعه بينالمللي به صورتي جدي و معتبر پاسخ بدهد. در عين حال، ما تلاشهاي جامعي را شروع کرديم تا هزينههاي سرپيچي ايران را به صورت چشمگيري افزايش بدهيم. ما به صورتي نظاممند توانمنديهاي نظامي خود را در منطقه افزايش داديم.»
هيلاري کلينتون در ادامه افزود:« ما همکاريهاي خود را با شرکايمان عميقتر کرديم و قدرت نظامي بيشتري را به منطقه فرستاديم به اين معنا که يک ناو هواپيمابر ديگر، کشتي هاي جنگي و هواپيماهاي جنگي و پيشرفتهترين سامانه هاي راداري و موشکي را به منطقه فرستاديم. درعين حال من سفرهايي به سراسر جهان داشتم و با سران کشورهاي مختلف يکي پس از ديگري ديدار کردم و تلاش کردم تا ائتلافي بينالمللي بوجود بياورم.
وي در ادامه گزافهگوييهاي خود اعلام کرد: تلاشهايمان سبب شد شماري از نتيجه بخشترين تحريمها در تاريخ بوجود بيايد. ما تحت رهبري رئيس جمهور اوباما با کنگره و اتحاديه اروپا همکاري کرديم تا ارتباط ايران را با شبکه مالي و بانکي بينالمللي قطع کنيم. ما مصرف کنندگان تشنه انرژي از قبيل هند و کره جنوبي را که خريدار نفت ايران بودند، يکي پس از ديگري ترغيب کرديم که خريد نفتي خود را از ايران کاهش بدهند. به سرعت، نفتکشهاي ايران در بندرها ماندند و زنگ زدند و اقتصاد ايران در مسير سقوط قرار گرفت. اين اقدامات نتيجه بخش بود زيرا ما اين کارها را به صورت جهاني انجام داديم. تحريمهاي آمريکا، پايه و اساس را بوجود آورد اما تازمانيکه اين تحريمها، تحريمهايي بينالمللي نشده بودند ايران متحمل فشار نشده بود. اما اين تحريمهاي بينالمللي به اندازه ضربه زننده بود که ايران چارهاي به غير از مذاکره نداشت. ايران ديگر نمي توانست يک کشور را در مقابل کشور ديگري به بازي بگيرد. ايران هيچ جايي براي مخفي شدن نداشت. به همين علت بود که ايران به دنبال يافتن راهي براي رهايي از اين وضع بود.»
وي در ادامه افزود:« من سفري به عمان داشتم تا با سلطان عمان صحبت کنم. اين سفر در ژانويه دو هزار و يازده انجام شد. من اواخر همان سال بار ديگر به عمان رفتم. سلطان عمان کمک کرد تا کانال محرمانهاي براي گفتگوها بوجود بيايد. من شماري از نزديکترين دستيارانم را درقابل گروه کوچکي به عمان فرستادم تا به صورت محرمانه با ايرانيها گفتگو کنند. پس از انتخابات ايران در سال دو هزار و سيزده، مذاکرات با جديت شروع شد. ابتدا اين مذاکرات دوجانبه بود و از طرف ما، هدايت اين گفتگوها را بيل برنز معاون وزير امورخارجه وقت آمريکا و بيل ساليوان برعهده داشتند. اين گفتگوها به توافق موقت (ژنو) منجر شد. بعداً گفتگوهاي چندجانبه انجام شد که هدايت آن را جان کري وزير امورخارجه، ارنست مونيز وزير انرژي و وندي شرمن معاون وزير امورخارجه آمريکا برعهده داشتند. حالا هم که توافق جامع درباره برنامه هستهاي ايران به دست آمده است. آيا اين توافق، کامل و بي عيب است؟ بي ترديد، اينطور نيست. هيچ توافقي از اين نوع، اينطور نيست. اما آيا اين توافق قوي است؟ بله همينطور است. ما به هيچ وجه نبايد اين توافق را رد کنيم.»
کلينتون در تشريح ديدگاههاي خود درباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)در موسسه تحقيقاتي بروکينگز گفت:« درباره مزاياي توافق هستهاي ايران مطالب زيادي مطرح شده است و من نميخواهم در اينجا به صورت مفصل به اين مسائل بپردازم. درمجموع بايد بگويم اين توافق به اهدافي کلي دست مييابد که ما مشخص کرده بوديم. اين توافق سبب مسدود شدن همه مسيرهاي حرکت ايران به سمت بمب ميشود. اين توافق درعين حال، ابزارهاي بهتري از راستي آزمايي و بازرسي را در اختيار ما قرار مي دهيم و اينکه بتوانيم ايران را مجبور کنيم از دستوراتمان تبعيت داشته باشد. بدون توافق هسته اي، زمان فرار هسته اي ايران يعني زمان لازم براي توليد مواد شکافت پذير مورداستفاده براي ساخت تسليحات هسته اي به چند ماه کاهش مي يابد اما با توافق هسته اي، اين زمان به يک سال افزايش مي يابد. اين سخن به معناي آن است که اگر ايران فريبکاري کند، ما از اين مسئله مطلع خواهيم شد و زمان خواهيم داشت تا با قاطعيت پاسخ بدهيم. بدون توافق هسته اي، ما هيچ بازرسي مورداعتمادي درباره مراکز هسته اي ايران نخواهيم داشت. اما با توافق، ما دسترسي بي سابقه اي به اين مراکز خواهيم داشت. ما قادر خواهيم بود همه ابعاد برنامه هسته اي ايران را زير نظر داشته باشيم.»
هيلاري کلينتون در ادامه افزود: «برخي ابراز نگراني کردهاند که برخي از محدوديتهاي هستهاي ايران پس از پانزده سال پايان مييابد. درباره اين مسئله نيز بايد محتاط بود. تا لحظاتي ديگر در اين خصوص صحبت خواهم کرد. اما بايد توجه داشت که محدوديتهاي ديگر دائمي هستند ازجمله تعهد ايران براساس معاهده منع اشاعه (ان پي تي) و تعهد اين کشور براي تقويت بازرسيها براساس پروتکل الحاقي. برخي ديگر ابراز نگراني کرده اند که ممکن است بيست و چهار روز طول بکشد تا بتوان به برخي از مراکز ايران دسترسي پيدا کنيم که درباره آنها شک و ترديد داشته باشيم. من اولين فردي بودم که گفتم اين بخش از توافق، کامل و بي عيب نيست. البته اين توافق امکان دسترسي روزانه به مراکز غني سازي را فراهم ميکند و امکان پايش کامل چرخه سوخت هستهاي را فراهم ميکند. تمرکز بر اين مسئله مهم است که داشتن توانايي پايش چرخه تامين براي پي بردن مسائل و نوع پاسخ ما بسيار مهم است. کارشناسان ما ميگويند حتي با دسترسي با تاخير به برخي از مکان ها، اين توافق کار خودش را انجام مي دهد. ذرات هستهاي ميکروسکپي سال هاي طولاني باقي مي مانند و مخفي کردن آنها ناممکن است. به همين علت است که ارنست مونيز وزير انرژي که خودش فيزيکدان هسته اي است به اين طرح اعتماد دارد.»
وي در ادامه افزود:« برخي ديگر ميگويند که بايد بار ديگر به ميز مذاکرات بازگشت و به توافق بهتري دست يافت که مشخص نيست چيست. من نيز درک مي کنم که اين سخن ظاهراً خوشايند است اما در مقام کسي که اين روند را در ابتداي کار شروع کرد و روند ايجاد ائتلاف را بخش بخش خودش انجام داد به شما اطمينان خاطر مي دهم که اين سخن آنها، واقع بينانه نيست. درعين حال، اگر ما حالا از توافق هستهاي خارج شويم، ظرفيت ما براي حفظ و اجرايي کردن تحريمها به شدت کاهش خواهد يافت و ما مقصر قلمداد خواهيم شد و نه ايران.»